[part¹²]❖❆𝐴 𝑚𝑎𝑔𝑖𝑐𝑎𝑙 𝑘𝑖𝑠𝑠❆❖
"فردا صب"
از خواب بیدار شدم...بدنم به خاطره دیشب درد میکرد...خواستم برم دست شویی از رو تخت بلند شدم یه دفه پام تیر کشید اخی زیر لب گفتم و نشستم رو تخت
جیمین:بدنت درد میکنه بیبی گرل؟
ا.ت:عه جیمین بیدار شدی...بله دیگه تقصیر توعه وحشیه
جیمین:میخواستی انقد هات نباشی دیشب...خب منم ی تحملی دارم(با لبخند)
ا.ت:پاشو کمکم کن دسشویی دارممم
نشست جلومو و اشاره کرد ک بشینم رو کمرش..
ا.ت:اسکلی چیزی هستی مگه بچم میخوای بم سواری بدی
جیمین:حرف نزن سوا شو
دستامو دور گردنش قفل کردم و پاهامو دور کمرش
جیمین:پرنسسم قول میدم دفه بعد خیلی بد سخت نگیرم
ا.ت:هییی جیمیننن کی گفته دفه بعدیم در کاره پرووو
جیمین:اونی ک تصمیم میگیره منم ن تو...
***
اوففف الان ۶ ساعته اومدیم شرکت،انقد کارا زیادن ک همرو باهم قاطی کردم
جیمین:میخوای کمکت کنم
ا.ت:اره اره بیا این قفسه رو تو مرتب کن من این یکیو مرتب میکنم
جیمین:باش...
داشتم پرونده های این ماه ک ماله بلاگرای جدید کمپانی بودن و مرتب میکردم ک پام گیر کرد به چنتا از جعبه ها و پخش زمین شدم
جیمین سریع اومد سمتم تا کمکم کنه،خودشم پاش گیر کرد و افتاد روم
ا.ت:پاشووو تا کسی نیومده ابرومون بره
جیمین:اما من بوس میخوام
اروم لباشو نزدیک لبام کرد و شروع به بوسیدن کرد منم همکاری میکردم ک...
چنتا از عوامل عکس برداری اومد تو جیمینو هول دادم و سریع بلند شدم و احترام گذاشتم
ا.ت:ب...بخشید من...
... :خب فکرشو میکردم ک احتما داره باهم باشین
ا.ت:از کجاا
... :خب جیمین از صب همش زل زده بهت و لبخند میزنه معلومه دوست داره
جیمین: اخ خجالتم ندین
زدم ب دست جیمین و اشاره کردم ک ساکت شه
... :خب ما دیگه مزاحم نمیشیم کم کم دیگه کاراتونو تموم کنید و برید تایم کاری تموم شده
ا.ت/جیمین:چشم
... :خدافظ
عا میدونم دیر شد خیلی ببخشید دیگه:)
از خواب بیدار شدم...بدنم به خاطره دیشب درد میکرد...خواستم برم دست شویی از رو تخت بلند شدم یه دفه پام تیر کشید اخی زیر لب گفتم و نشستم رو تخت
جیمین:بدنت درد میکنه بیبی گرل؟
ا.ت:عه جیمین بیدار شدی...بله دیگه تقصیر توعه وحشیه
جیمین:میخواستی انقد هات نباشی دیشب...خب منم ی تحملی دارم(با لبخند)
ا.ت:پاشو کمکم کن دسشویی دارممم
نشست جلومو و اشاره کرد ک بشینم رو کمرش..
ا.ت:اسکلی چیزی هستی مگه بچم میخوای بم سواری بدی
جیمین:حرف نزن سوا شو
دستامو دور گردنش قفل کردم و پاهامو دور کمرش
جیمین:پرنسسم قول میدم دفه بعد خیلی بد سخت نگیرم
ا.ت:هییی جیمیننن کی گفته دفه بعدیم در کاره پرووو
جیمین:اونی ک تصمیم میگیره منم ن تو...
***
اوففف الان ۶ ساعته اومدیم شرکت،انقد کارا زیادن ک همرو باهم قاطی کردم
جیمین:میخوای کمکت کنم
ا.ت:اره اره بیا این قفسه رو تو مرتب کن من این یکیو مرتب میکنم
جیمین:باش...
داشتم پرونده های این ماه ک ماله بلاگرای جدید کمپانی بودن و مرتب میکردم ک پام گیر کرد به چنتا از جعبه ها و پخش زمین شدم
جیمین سریع اومد سمتم تا کمکم کنه،خودشم پاش گیر کرد و افتاد روم
ا.ت:پاشووو تا کسی نیومده ابرومون بره
جیمین:اما من بوس میخوام
اروم لباشو نزدیک لبام کرد و شروع به بوسیدن کرد منم همکاری میکردم ک...
چنتا از عوامل عکس برداری اومد تو جیمینو هول دادم و سریع بلند شدم و احترام گذاشتم
ا.ت:ب...بخشید من...
... :خب فکرشو میکردم ک احتما داره باهم باشین
ا.ت:از کجاا
... :خب جیمین از صب همش زل زده بهت و لبخند میزنه معلومه دوست داره
جیمین: اخ خجالتم ندین
زدم ب دست جیمین و اشاره کردم ک ساکت شه
... :خب ما دیگه مزاحم نمیشیم کم کم دیگه کاراتونو تموم کنید و برید تایم کاری تموم شده
ا.ت/جیمین:چشم
... :خدافظ
عا میدونم دیر شد خیلی ببخشید دیگه:)
۳۰.۴k
۰۷ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۷۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.